جان آگاه

اما خوشبختی یعنی :مزه مزه کردن یک جرعه آب ،احساس نهفته در هر نفس ،گوش فرا دادن به یک نوا ،آگاهی داشتن از لحظه ای که تو را احاطه کرده ،رضایت از بودن. کامل زیستن در اکنون و این هرگز  بدین معنا نیست که تو از نتایج رفتار خود و آینده غافل شوی و یا بی تفاوت باشی و فقط زنده باشی

افرادی که به دنبال خوشبختی هستند تصورشان اینست که باید سخت تلاش کنند و به بینهایت دست یابند اینان همیشه در مسابقه اند مسابقه ای که پایانی ندارد 

به جای تلاش برای خوشبختی به دنبال بلوغ و معرفتی باش که با عمل و تامل همراه است تاملی حقیقی که با زخمها ی زندگی و لذتهای جهان همراه است و تو را به سوی انجام اعمالی فرا می خواند که سرشار از حقیقت است و از شوق زندگی سرشارت می کند و این خود خوشبختی است