ایرادی ندارد که شبه هم نیستیم

من خوشحالم که خودم هستم 

زیرا من شبیه تو نیستم 

تو هم خوشحال باش که خودت هستی 

چون اصلا شبیه من نیستی 

برای همین است ما می توانیم با هم دوست باشیم 

چه خوب است دوستی دو انسان مثل ما 

که اصلا شبیه هم نیستند 

اما همدیگر را دوست دارند

                                                              شل سیلور استاین

                                      

و تو در راه رسیدن به خودت تنهایی

به خاطر داشته باش هیچکس نیست که به ما بیاموزد یا ما را متحول کند ،این خود ما هستیم که می توانیم این کار را انجام دهیم .هیچ دیگرانی نمی توانند برای ما آرامش و شادی بیافرینند این احساسات به گونه ای بی همتا از آن ماست 

هیچ دیگرانی نمی توانند موجب شوند حقیقت را درک کنیم جز خود ما .

اینکه ما خود زندگی خویش را می سازیم چیز تازه ای نیست اما متاسفانه همه در مقابل این حقیقت آشکار مقاوت می کنند چرا که اگر بپذیرند که می توانند زندگی خویش را بسازند ممکن است ناگزیر به تغییر شوند و این تغییر نیازمند مواجه شدن با دردها و زخمهای التیام نیافته  و بر دوش کشیدن مسئولیت تمام و کمال خلق زندگی  خویش است

                              

هراس از مرگ

انسان بیش از آنکه از مرگ بهراسد ،از انزوای محضی که مرگ را همراهی می کند ،می ترسد . ما می کوشیم زندگی را دو نفری تجربه کنیم ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم و کسی قادر نیست با ما یا جای ما بمیرد 

                                                                                          اروین یالوم

                                 

پیام

زمانی می توانی راه حلی برای یک مشکل پیدا کنی که مغروق دریای احساسات نباشی

لبخند بزن

وقتی می کوشی از دلشوره ها و اضطرابها رها بشی ،خواهش می کنم ،لبخند بزن ،شاید فقط شکوفه یک لبخند باشه ،اما اونو روی لبانت نگه دار .یادت باشه تبسم ،میوه آگاهیست وقتی گل لبخند روی لبهای توست یعنی ،اینجایی ،زنده ای و راه می روی 

تبسم آرامش درون را تغذیه می کند از همین امروز به هنگام راه رفتن لبخند بزن ،گامهایت را آرام و محکم بردار و ببین با این روش هر قدم چگونه تمام وجودت را شاداب و آرام می کند 

                                    

داستان دو مسئله ریاضی

می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد وقتی زنگ را زدند با عجله بیدار شد و دو مسئله را که معلم روی تخته سیاه نوشته بود را یادداشت کرد و فکر کرد این تکالیف ریاضی این هفته است او تمام آن روز و آن شب را برای حل آنها  فکر کرد هیچیک را نتوانست حل کند اما نا امید نشد و تمام هفته تلاش کرد و سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد .

استاد به کلی مبهوت شد ،زیرا آنها را به عنوان دو مسئله لاینحل ریاضی داده بود

 

 ناممکنها رو ذهن ما می سازه و ایمان به توانائیها می تونه هر ناممکنی رو ممکن کنه 

خوشبختی یعنی

همیشه آدمهایی را می بینم که به دنبال خوشبختی اند نمی دانم مفهوم خوشبختی از نظرشان چیست که هیچوقت به آن نمیرسند 

اما خوشبختی یعنی :مزه مزه کردن یک جرعه آب ،احساس نهفته در هر نفس ،گوش فرا دادن به یک نوا ،آگاهی داشتن از لحظه ای که تو را احاطه کرده ،رضایت از بودن. کامل زیستن در اکنون و این هرگز  بدین معنا نیست که تو از نتایج رفتار خود و آینده غافل شوی و یا بی تفاوت باشی و فقط زنده باشی

افرادی که به دنبال خوشبختی هستند تصورشان اینست که باید سخت تلاش کنند و به بینهایت دست یابند اینان همیشه در مسابقه اند مسابقه ای که پایانی ندارد 

به جای تلاش برای خوشبختی به دنبال بلوغ و معرفتی باش که با عمل و تامل همراه است تاملی حقیقی که با زخمها ی زندگی و لذتهای جهان همراه است و تو را به سوی انجام اعمالی فرا می خواند که سرشار از حقیقت است و از شوق زندگی سرشارت می کند و این خود خوشبختی است  

پیام

ایمان داشته باش که تو می توانی فراتر از باورهایت گام برداری و رویاهایت را تحقق بخشی 

کارهای ناتمام و انباشتگی

آنچه می تواند همیشه ما را به خود مشغول کند و انرژیهایمان را برباید وجود کارهای ناتمام است که انباشتگی و آشفتگی ایجاد می کند 

همین حالا یک قلم و کاغذ بردار وکارهای ناتمامت را به ترتیب اولویت  فهرست کن 

و تصمیم بگیر که فردا یکی از آنها رو تمام کنی و تا جایی که برایت امکانپذیر است یکی یکی آنها را به پایان برسانی تا بتوانی برای آغاز سال جدید از انباشتگیهای زیادی رها شوی .

 به این وسیله تو می توانی یکی از دغدغه های ذهنت را که بار سنگینی به حساب می آید بر زمین بگذاری .آماده ای ؟قلم و کاغذ یادت نره 

داستان دو سطل

دو سطل یکدیگر را در ته چاهی ملاقات می کنند.یکی از آنها بسیار عبوس و پژمرده دل بود,به همین خاطر سطل دوم برای ابراز همدردی از او پرسید:"ببینم چته؟چرا ناراحتی؟"
سطل عبوس و دلگیر پاسخ می دهد:"آنقدر مرا ته چاه انداختند و بالا کشیدند که دیگر خسته شده ام.میدونی پر بودن اصلا برایم مهم نیست,همیشه خالی به اینجا برمیگردم."
سطل دومی خنده کنان میگوید:"تو چرا این طوری فکر میکنی؟من همیشه خالی اینجا میآیم و پر برمیگردم.مطمئن هستم اگر تو هم مثل من فکر میکردی می توانستی شادتر زندگی کنی!"

                                                ( از کتاب ز مثل زندگی)

در دنیا هیچ چیز به خودی خود دارای معنی نیست,بلکه احساسات,رفتارها و و اکنشهای ما نسبت به هر چیزی بستگی به نحوه ادراک و تصور ما از آن چیز دارد.

"آنتونی رابینز"

و نظر من 

اگر تعبیرهای خود را از رویدادهای زندگی تغییر دهیم می توانیم لحظات غم را به شادی تبدیل کنیم و همه چیز به نگاه ما بستگی دارد 

درک دیگری و جریان آزاد انرژی

برای اینکه بتوانی دیگری را درک کنی باید یاد بگیری تمامی تمایلات خود را برای قضاوت کردن ،توصیه نمودن ،سرزنش کردن ،نتیجه اخلاقی گرفتن و انتقاد کردن کنار بگذاری با این روش نه تنها هدیه ای از وجود خودت را به دیگری می بخشی بلکه حس سرزندگی پیدا می کنی و جریان انرژی جدیدی رو احساس خواهی کرد 

وصف دنیا

نوزادان در لحظه تولد دنیا را به همان طریقی که بزرگسالان می بینند، نمی بینند .بنابراین آنان در دنیای ادراکی کسانی که دورو برشان هستند ،سهیم نیستند .

انان همچنان که بزرگتر می شوند وصف دنیایی را تلفیق می کنند که بزرگترها آن را تهیه کرده اند و رفته رفته به آنها خواهند رسید  

هر کسی به ویژه بزرگسالی که با نوزادی تماس می گیرد ،در واقع به معلمی بدل می شود ،که در اکثر موارد نا آگاهانه پیوسته دنیا را برای کودک وصف می کند هر چند کودکان در ابتدا توصیف را نمی فهمند اما سرانجام می آموزند تا واقعیت را بر حسب توصیفهای بزرگسالان مشاهده کنند نه همانگونه که هست زیرا به این وسیله نوازش بیشتری از والدینشان دریافت می کنند

 و اینگونه است که رفته رفته از دنیای واقعی و وجود حقیقی خود فاصله می گیرند و همانی می شوند که دیگران می خواهند و بازیگرانی می شوند با نقابهای متعدد

                          

تو یا ذهن

کیفیت سفر زندگی بسته به این است که تو مالک ذهنی یا ذهن مالک و صاحب توست اگر بتوانی مالک ذهن شوی سفر موفقیت آمیزی خواهی داشت 

تسلط بر ذهن یعنی تسلط بر همه راهکارهای زندگی

پیام

چالشهای زندگی 

هر قدر هم تصادفی به نظر بیان ،

تصادفی سر راهت قرار نمی گیرن .

فقط وقتی با اونها مواجه می شی که آماده ای ،                 

و می تونی با پشت سر گذاشتن شون رشد کنی 

و بهتر از اون چیزی بشی که قبلا بودی  

 نامه هایی از هستی- مایک دلی

                                                                            

اطلاع رسانی دوره تحلیل رفتار متقابل

به جای گریز از خود ،با خود آشتی کنیم و زخمهای عاطفیمان را التیام بخشیم 

پایان فرصت ثبت نام دوره مقدماتی تحلیل رفتار متقابل 

سه شنبه 22 بهمن    

09192994245

عشق و رنج

جوهر عشق، رنج بردن برای چیزی و پروردن آن است یعنی عشق و رنج جدایی ناپذیرند .آدمی چیزی را دوست می دارد که برای آن رنج برده باشد و رنجچیزی را بر خویشتن هموار می کند که عاشقش باشد 

جزءدوم عشق مسئولیت است ،مسئولیت با انجام وظیفه متفاوت است احساس مسئولیت یعنی پاسخ به احتیاجات یک انسان دیگر ، خواه این احتیاجات بیان شده باشند یا بیان نشده باشند 

و جزء سوم عشق احترام است و احترام به معنای ترس و وحشت نیست بلکه توانایی درک طرف مقابل آنچنان که وی هست و آگاهی از فردیت بی همتای او احترام ،یعنی علاقه به این مطلب که دیگری ،آن طور که هست باید رشد کند و شکوفا شود و بدین ترتیب آنجا که احترام هست استثمار نیست . 

          اریک فروم -هنر عشق ورزیدن 

                                       

تاثیر انباشتگی بر وجود آدمی (فنگ شویی)

(انباشتگی :مجموعه ای در هم ریخته و نا منظم از اشیا)

-احساس رخوت و خستگی 

-ماندن در گذشته 

-ایجاد گرفتگی در جسم 

-تاثیر بر افزایش وزن 

-آشفتگی 

-عقب افتادن کارها 

-عدم هماهنگی با محیط 

-توقف جریان انرژی و ........

پس هر چه زودتر به به پاکسازی بپردازید 

زخمهای عاطفی

زخمهای عاطفیمان نمی گذارند به خارج از داستان خود برویم ،زیرا درد مانند دیواری

 نامریی ما را درون داستانمان حفظ می کند .ما در طول زندگی هزاران تجربه گوناگون 

را پشت سر می گذاریم ،اما فقط ماجراهای خاصی در آگاهیمان  می مانند و بارها و

 بارها خود را تکرار می کنند .اینها زخمهای عاطفیمان هستند که گاه پیدا و گاه پنهان

 می شوند و ما باید آنها را بیابیم و در وجودمان حل کنیم

راز سایه -دبی فورد

رابطه هستی و خانه تان

دلیل پالایش انباشتگی این است که هنگامی که جهان بیرونتان را منظم می سازید،در درونتان نیز دگرگونیهایی پدید می آید.
هر آنچه پیرامونتان هست به ویژه خانه تان، آینه یی نمایانگر ضمیر درونتان است. از میان برداشتن موانع از سر راه جریان هماهنگ انرژی در محیط زیستتان سببََ هماهنگی افزونتر در زندگیتان و آفرینش فضایی برای پدید آمدن مجالهای شگفت انگیز می شود.
به پا خیزید و اشیاء زائد را دور بریزید و خود را از انباشتگی برهانید.
این انباشتگیها شامل:
-    چیزهایی که استفاده نمی کنید یا دوستشان ندارید 
-    چیزهایی که نا منظم و نا مرتب هستند 
-    اشیایی بسیار در محیطی کوچک 
-    هر چیز نا تمام (هر چه میزان این کارها بیشتر باشد، بیشتر توان زندگی را از شما

-     می گیرد)

 منبع: طراحی نظم

پیشنهاد می کنم کتاب طراحی نظم و یا فنگ شویی دکتر صادقی رو بخونید تا قبل از سال نو فضای جریان  انرژی را در خونتون ایجاد کنید و به حال خودتون و دیگر اعضای خونه کمک کنید. 

تمرین

همین حالا هر کاری رو که انجام می دهی متوقف کن چشمانت رو ببند در وضعیتی

 راحت قرار بگیر چند نفس عمیق بکش .بودنت رو در این هستی حس کن به

 موهبتهایی که در این حضور نصیبت شده توجه کن و اجازه بده بهترین تجربه این

 لحظه تو خداوند باشه

اشه .                  

خشم در مقابل عشق

تا زمانی که با خشم و کینه زندگی کنی ،زیستن در سایه عشق ،نوعدوستی و

 یگانگی میسر نخواهد بود     

                                

                                                                          

                 

                             

 

پیام

             پذیرش اوضاع و شرایط کنونی ،تو را از رنج می رهاند 

                       

انتقاد یا پیام

وقتی کسی از تو انتقاد می کنه اونو بپذیر 

حالا فرقی نمی کنه این انتقاد از طرف چه کسی باشه ،یک احمق یا یک عاقل و آگاه 

مطمئن باش هر انتقادی می تونه سازنده باشه و حقیقتا  هیچ چیزی تو این دنیا بی

 دلیل نیست 

فرصتهای تازه

هر روز فرصتی نو برای عشق ورزی و پیوند با هستی است و تکرار این فرصت هیچ تضمینی ندارد.

کاش این لحظات ناب را هوشمندانه سپری کنیم تا هر روزمان با روز گذشته متفاوت باشد.

                                                         

به کینه میاویز

مردمانی هستند که با نگه داشتن کینه و نفرت تلاش می کنند از دیگران انتقام بگیرند

 غافل از اینکه با این روش تیزی شمشیر را به سمت خود نگه داشته اند

توجه توجه

هیچ چیز در این جهان 

چون آب نرم و انعطاف پذیر نیست 

با این حال برای حل کردن آنچه سخت است چیز دیگری یارای مقابله ندارد 

نرمی بر سختی غلبه می کند 

و لطافت بر خشونت 

همه این رامی دانند 

ولی کمتر کسی به آن عمل می کند   

                       لائوتزو

پایان فرصت ثبت نام برای کارگاه خشم و مدیریت آن        92/11/1

                                      تماس [phone]

                          

                                                   

در پی گذشته

گذشته تو را رها کرد و رفت نمی دانم تو چرا آن را رها نمی کنی

با نشخوار گذشته چه چیزی عایدت می شود جز از دست دادن این لحظه

                                            

                                                    

اطلاع رسانی دوره تحلیل رفتار متقابل

تحلیل رفتار متقابل یکی از ساده ترین رویکرد های روانشناختی است که تئوری آن

 توسط اریک برن ارائه شد و به علت کاربردی بودن آن و اینکه توان به تصویر کشیدن

 روان انسان را داشت رفته رفته گسترش یافت و در زمینه های مختلفی از جمله

 روان درمانی ،خود شناسی ،روابط اجتماعی و ....مورد استفاده قرار گرفت 

در این تئوری ساختار شخصیت انسان به سه بخش کودک ،بالغ و والد تقسیم

 می شود و ....

دوره مقدماتی تحلیل رفتار متقابل( 3)از هفتم بهمن ماه آغاز می شود 

تلفن تماس جهت ثبت نام :09192994245

ایا ماندنی هستیم

با اینکه هر روز ناظر سفر ابدی عزیزانمان هستیم باز به گونه ای زندگی

 می کنیم انگار تا ابد خواهیم ماند و عزیمتی در کار نیست

بلند فکر کنیم

ساعت 8 شب 

 

رامین در حال تماشای اخبار تلوزیون و نرگس در حال آماده کردن شام 

 رامین با نگاهی به نرگس در آشپزخانه با خودش می گوید "چقدر وقتت رو در آشپزخانه می گذرونی انگار نه انگار که من از سر کار اومدم انگار هرگز مرا نمی بینی .چقدر دوست دارم  بیاد و کنارم بنشینه و با هم گپی بزنیم.

نرگس ، زیر چشمی نگاهی به رامین می اندازد و با خود می گوید "ای کاش کمی به من توجه می کردی و می فهمیدی که  من هم به اندازه تو خسته ام و نیاز به استراحت دارم وای چقدر دلم می خواست می امدی و با هم کارها رو  انجام می دادیم و حرف می زدیم.

رامین در حالی که در افکار خود غرق است روی راحتی دراز می کشد و با خود می گوید "مادرم همیشه شبها با پدرم می نشستند گل می گفتند و گل می شنیدند .انگار مادرم پدرم را خیلی دوست داشت اما نرگس مرا  دوست ندارد و این افکار در او خشم بسیاری ایجاد کرد بلند شد به سمت آشپزخانه رفت و شروع به عیبجویی از نرگس کرد. 

نرگس در تمام مدتی که رامین دراز کشیده بود به روابط پدر و مادرش می اندیشید و با خود می گفت "پدرم هم مثل رامین بی مسئولیت و بی فکر بود هرگز مادر بیچاره ام را ندید .نمی دانم چرا فردی مثل پدرم را انتخاب کردم و ناگهان او هم در اثر این تفکرات خشمگین شدو در پاسخ عیبجوییهای رامین فریاد زدو گفت من از این زندگی خسته شدم شما مردها همه ظالمید و ....... آشپزخانه را ترک کرد.

ای کاش ما انسانها بلند فکر کردن را یاد بگیریم و کاش به جای نقد یکدیگر در صمیمیت با هم گفتگو کنیم. چه خوب می شود اگر درخواسهایمان را شفاف اعلام کنیم و به مستحکمتر شدن روابطمان کمک کنیم.